درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. لطفا نظراتتون را از ما دریغ نکنید. با تشکر
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 18
بازدید کل : 60015
تعداد مطالب : 148
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


روز خوش

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

اجتماعی
اخبار روز ایران




در تازه ترین دور تحریم های علیه ایران ، نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران نشانه گرفته شده است و اثرات خود را هم نشان داده است . این پاشنه آشیل ها و نقاط آسیب پذیر کدامند و دولت باید برای مقابله با آن چه کار کند ؟

ارتباط تحریم با دلار چیست؟ اثر تحریم تاکنون چه بوده است و بهترین سیاست در شرایط کنونی از ناحیه دولت چیست؟ تحریم سویقت چه تاثیری بر اقتصاد ایران می گذارد و مسئولان باید چه کار کنند ؟

به گزارش « تابناک » ، تحریم هایی که علیه جمهوری اسلامی ایران گرفته شده است، در صدد نشانه گرفتن پاشنه آشیل ها و نقاط سیب پذیر اقتصاد ایران است . به عنوان مثال، اگر روزی بخواهند، اقتصاد چین را با مشکل مواجه سازند، بازارهای صادراتی چین را محدود کرده و از انجا که رشد اقتصادی چین بر پایه تسخیر بازارهای جهانی می باشد، چین با کاهش رشد اقتصادی مواجه خواهد شد. حال آیا راه برای کشور چین بسته خواهد شد؟ مسلم است که نه. چین می تواند در صورت چنین اتفاقی، دستمزدهای داخلی را افزایش داده و با ایجاد قدرت خرید در داخل بازار داخلی را جایگزین بازار های خارجی نماید.

بر این اساس ، آنچه گفته شد، تنها مثالی بود از این که تحریم چه گونه پاشنه آشیل های اقتصاد یک کشور را هدف قرار می دهد.

نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران کدامند ؟

پاشنه آشیل ها و نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران، در شرایط کنونی  وابستگی تولیدات دامی، کشاورزی و صنعتی به مواد اولیه، کالاهای واسطه ای و سرمایه ای است. این بزرگترین و اصلی ترین مشکل اقتصاد ایران است و تحریم دقیقا همین را نشانه گرفته است. واردات نیاز اصلی برای تولید داخلی است و اگر مانعی برای واردات کالاهای واسطه ای ایجاد شود، تولید داخلی با تهدید جدی مواجه خواهد شد.

تاکنون تحریم به تنهایی توانسته است، واردات نهاده ها برای بخش های تولیدی را، نزدیک به 40 درصد افزایش دهد، نتیجه ی گران شدن واردات، در کنار عدم حمایت های دولت، کاهش انگیزه های سرمایه گذاری داخلی و کاهش تولید داخلی بوده است.

هم اکنون برای این که وابستگی در اقتصاد ایران را به خوبی لمس کنید، اثر ارز و گران شدن ارز را بررسی کنید. افزایش قیمت دارو، گوشت، مرغ، تخم مرغ، میوه،خودرو و غیره همه و همه به نوعی به گران شدن ارز و افزایش هزینه های نهاده های تولید باز می گردد. اتکای اقتصاد ایران به ارز عاملی می شود که پیکان تحریم دقیقا، ارز را نشانه بگیرد و کشوری را که ارز در آن به عنوان نهاده ی تولید نقش بازی می کند، کمیاب کند.



ادامه مطلب ...


جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 18:55 ::  نويسنده : Hadi

وقوع مجدد درگیری ها در نوار غزه، از سوی مقامات رژیم صهیونیستی از سوی آنان به عنوان آزمون والگوی موفقی برای سپر دفاع موشکی این رژیم در مقابل ایران تلقی شده است. اما توان نظامی گروه های فلسطینی کجا و توان نظامی ایران کجا ؟

وقوع مجدد درگیری ها در نوار غزه که با به شهادت رساندن یکی از اعضای بلندپایه مقاومت اسلامی به دست صهیونیست ها آغاز شد، از سوی مقامات رژیم صهیونیستی به عنوان آزمون موفقی برای سپر دفاع موشکی این رژیم تلقی گردید. با این حال، خود اسرائیلی ها اعتراف می کنند که جنگ احتمالی با ایران برای این رژیم بسیار پرهزینه تر خواهد بود.

 
به گزارش «تابناک»، «آمی هارل» و «آوی ایساچاروف»، دو تن از کارشناسان حوزه نظامی روزنامه «هاآرتص» در مطلبی که امروز در این روزنامه منتشر کرده اند، به مقامات اسرائیلی هشدار داده اند که اگرچه سپر دفاع موشکی آن ها در مقابل موشک های «حمس و جهاد اسلامی» عملکرد خوبی از خود نشان داد، اما این بدان معنا نیست که این سپر در مقابل موشک های ایران و حزب الله نیز مقاوم است.
 
سپر دفاع موشکی رژیم صهیونیستی که به «گنبد آهنین» معروف است، همواره از سوی مقامات این رژیم به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای نظامیشان معرفی می شود. پس از وقوع درگیری ها در یک هفته گذشته نیز این مقامات چندین بار اعلام کردند این وقایع آزمون خوبی برای «گنبد آهنین» بوده و این سپر موشکی از این آزمون موفق بیرون آمده است.
 
با این حال، کارشناسان مذکور معتقدند که درگیری های یک هفته گذشته در شرایطی ایده آل برای دفاع از حملات محدود (به وسیله جهاد اسلامی و کمیته های مقاومت مردمی، نه به وسیله حماس) و تنها از یک جبهه انجام گرفت. به باور آن ها، چنین عملکردی یقیناً برای مقاومت در برابر ایران کفایت نمی کند.
 
این دو کارشناس سپس با بیان تاریخچه ای از شکل گیری گنبد آهنین، نشان می دهند که پس از 6 سال از آغاز طرح، تنها چهار آتشبار در این سیستم قرار گرفته و پنجمین آتشبار قرار است ماه آینده به آن ملحق شود. در حقیقت، تأخیرهای مکرر باعث شده این طرح با آنچه قرار بود باشد فاصله داشته باشد.
 
آن ها سپس با بیان اینکه هر آتشبار قابلیت دفاع از یک شهر متوسط را دارد، اذعان می دارند که اگر در دور بعدی حملات، فلسطینی ها تصمیم بگیرند از موشک های ایرانی «فجر» استفاده کنند که برد آن ها تا «تل آویو» است، مشکلاتی جدی برای اسرائیل ایجاد می شود.
 
در ادامه این مطلب، تخمین های «کنست» (پارلمان) رژیم صهیونیستی مطرح شده که بر اساس آن، برای محافظت کامل از این رژیم، حدود 13 آتشبار لازم است. از سوی دیگر، برای اینکه این آتشبارها به حداکثر توان خود برسند، باید تلفیقی از موشک های «آرو» و «مجیک واند» در آن ها به کار رود. این در حالی است که اسرائیل تنها تعداد محدودی موشک آرو در اختیار دارد و اولین مجموعه از موشک های مجیک واند نیز دو سال دیگر به وزارت دفاع این رژیم تحویل داده می شود. البته این در صورتی است که طی این مدت کسری بودجه در این رژیم رخ ندهد. 
 
بر این اساس، این کارشناسان نتیجه می گیرند: «در یک شرایط جنگی، محتمل است که تنها تعداد اندکی سیستم رهگیری برای محافظت از مسیرهای هوایی و مراکز زیرساختی استراتژیک به کار گرفته شود. در این حالت، مردم مجبورند در خانه بمانند؛ به دستورالعمل های فرماندهی جبهه داخلی گوش فرادهند و آرزو کنند بهترین اتفاق ها رخ دهد».
 
آن ها در نهایت نتیجه می گیرند که نبرد بعدی، خواه با ایران باشد یا حزب الله و یا حماس در غزه، باعث مشکلاتی جدی برای اسرائیل خواهد شد، زیرا ایران و حزب الله و حماس ده ها هزار موشک و راکت در اختیار دارند که می توانند از سیستم های راداری اسرائیل نیز بگریزند و به این ترتیب شانس رهگیری آن ها پایین می آید. این امر می تواند به بن بستی منجر شود که اسرائیل نمی تواند از پس آن بربیاید.
 


جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 18:54 ::  نويسنده : Hadi

اینترنت 128 می‌خریم اما به جایش سرعت زیر 100 تحویل می‌گیریم و سر ماه توقع داریم که اختلاف این دو سرعت را برایمان محاسبه کرده و از حسابمان کم کنند، ولی خبری نمی‌شود و حتی هنگامی که چند روز اینترنت مان قطع هم شده بود، در مبلغ ماهیانه لحاظش نکردند. این شاید مشکل افراد کمی نباشد؛ مشکلی که آن را با مراجع در میان گذاشتیم تا بفهمیم مصداق غش در معامله هست یا نه؟!

مدتی است کندی اینترنت، بسیاری از کاربران پرشمار این دنیای مجازی در کشورمان را دچار مشکل کرده است؛ کاربرانی که برای دریافت این خدمات، قرارداد امضا می‌کنند و پول می‌پردازند، ولی گاه ممکن است، بدون هیچ توضیحی دسترسی‌شان قطع شود؛ آن هم در شرایطی که این قطعی‌ها در صورت‌حسابشان دیده نمی‌شود و حتی تخفیفی هم در پی ندارد!

به گزارش «تابناک»، چند گاهی است که کند شدن ناگهانی سرعت اینترنت و قطع شدن‌های گاه و بیگاه آن، موجب نارضایتی بسیاری از کاربران این دنیای مجازی شده و اعتراضات بسیاری در پی داشته است؛ دشواری که تا چندی پیش، به قطعی کابل‌های ارتباطی کشورمان در خلیج فارس نسبت داده می‌شد و اکنون مدتی است که دلایلی (!) از این دست را نیز به خود نمی‌بیند.

این در حالی است که بسیاری از کاربران هر روزه و همیشگی اینترنت در کشورمان، از اینترنت نوع پر سرعتی (البته در مقیاس داخلی!) بهره می‌گیرند که برای دریافت آن، قراردادی با یکی از شرکت‌های خدمات دهنده اینترنتی به امضا رسانده‌اند و بسته به نوع قراردادشان، هر دوره مبلغی به شرکت طرف قراردادشان می‌پردازند؛ مبلغی که در قیاس با میانگین جهانی، چه بسا گزاف هم باشد، ولی به ظاهر تعهدی برای دریافت خدمات معمولی در پی نداشته اشت!

به عبارت بهتر، کاربری که قرارداد دریافت اینترنت ADSL با سرعت 128 کیلو بیت را با یکی از ISP‌های فعال در منطقه محل سکونتش به امضا رسانده باشد، توقع ندارد که اینترنتی با سرعتی به مراتب پایین‌تر از این قرارداد در اختیارش قرار بگیرد و حتی گاه با قطعی هم روبه‌رو شود، ولی در پایان ماه، در صورت‌حسابش تغییری نبین و مجبور به پرداخت همه مبلغ شود؛ شرایطی که البته فعلا در کشورمان جاری است و کمتر کاربر اینترنتی هست که صابون این نوع ضرر به تنش نخورده باشد.

اینجاست که اختلالات رو به افزایش دسترسی به دنیای مجازی در کشورمان از یک سو و نارضایتی کاربرانی که احساس می‌کنند، زیان دیده‌اند، ما را بر آن داشت که به سراغ مراجع عظام برویم و درباره غش در این معامله از ایشان استفتا کنیم.

این هم شرح پرسش «تابناک» از برخی از مراجع گرانقدر و پاسخ‌های ایشان که امیدواریم مورد توجه مسئولین هم قرار بگیرد:



ادامه مطلب ...


جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 18:51 ::  نويسنده : Hadi

مهمترین مشکل امروز اقتصاد ایران این است که واردات، دلالی و سفته بازی جایگزین تولید شده است.

واردات، دلالی سفته بازی و قاچاق، همه زاییده رکود تورمی موجود در اقتصاد ایران هستند و رکود همراه با تورم که از طریق شوک‌های متعدد بر بخش‌های تولیدی پدید آمده، انگل‌هایی را در جامعه پرورش داده است.

در این باره باید گفت، به میزانی که رکود تورمی تشدید شود، فعالیت‌های ذکر شده تشدید می‌شود. رکود تورمی همچون یک بدن مریض است که انگل‌هایی را متولد می‌کند که از بدن خویش تغذیه می‌کنند. به بیان دیگر، این بدن،‌ سرچشمه این انگل‌ها و تضمین کننده بقای آنها می‌شود؛ بنابراین، تا هنگامی که رکود تورمی باشد، واردات، دلالی و سفته بازی رونق دارد.

حال آن که باید پرسید، این انگل‌ها چه چیزی تولید می‌کنند؟
این انگل‌ها از رکود تورمی تغذیه کرده و نقدینگی کاذب درست می‌کنند؛ نقدینگی بدون پشتوانه، نتیجه و تقویت کننده رشددهی این انگل‌هاست.

وقتی نرخ بهره افزایش می‌یابد، از آن جا که رکود تورمی را تشدید می‌کند، باعث تقویت این انگل‌ها می‌شود؛ بنابراین، چنین شرایطی، بیش از پیش مالکین را اغوا کرده تا با بالا بردن بهای رهن، سرمایه لازم برای انگلی شدن به دست بیاورند.

به بیان دیگر، انگل‌های موجود با رنگ و لعاب کردن خود، همه را تشویق به انگلی شدن می‌کنند. البته لازمه انگلی شدن، داشتن سرمایه است تا آن سرمایه را صرف واردات یا خرید ارز برای سفته بازی و یا صرف عمده و خرده فروشی کنند. در چنین شرایطی، از آنجا که بهای رهن افزایش می‌یابد، قیمت مسکن را نیز افزایش داده و نتیجه این خواهد شد که دامنه انتخاب فعالیت‌های انگلی گسترده شده و سرچشمه دیگری برای خلق نقدینگی کاذب فراهم می‌شود.

بنابراین، تا هنگامی که رکود تورمی را درمان نکنیم، بقای آن به معنای افزایش فعالیت‌های انگلی و تشدید آن به معنای خلق انگل‌های جدیدتر خواهد بود.

مسیر توسعه، راه گام به گام است؛ بنابراین، نمی‌توان انتظار داشت با یک تصمیم، چندین نتیجه مثبت آفرید. پس در شنیده‌هایی از این دست، باید اندیشه بسیار کرد. اگر نرخ ارز افزایش یابد و اگر قیمت‌های انرژی آزاد شود، همه چیز درست می‌شود و ... .



ادامه مطلب ...


جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 17:19 ::  نويسنده : Hadi

واقعیتی که امروز در اقتصاد ایران رقم خورده است، این که دولت می‌خواهد با حذف تولیدکنندگان، بازار را دو دستی تقدیم واردکنندگان کند؛ بنابراین، ارز‌های دولتی خود را به آنها داده و از هر گونه تلاش برای نابودی تولید دریغ نمی‌کند.

ذف افراد تازه‌وارد به سرمایه‌گذاری در امر تولید، در کنار افزایش هزینه‌ها و کاهش درآمدها برای تولیدکنندگانی که پیش از این حضور داشته‌اند،منجر به این خواهد شد که گویا قرار نیست در ایران، تولیدکننده‌ای باشد!

به گزارش خبرنگار «تابناک»، هم‌راستا شدن سود دولت و سود واردکنندگان، عاملی برای فراری دادن افراد از تولید شده است. اقدامات دولت در راستای حمایت از افرادی که می‌خواهند، در مسیر تولید سرمایه‌گذاری کنند، تنها و تنها، افزایش هزینه‌ها و تملک دارایی آنهاست، به گونه‌ای که افراد را پس از چندین سال تلاش، ناامید و پشیمان می‌کند.

از سویی، سیاست‌های دولت در قبال تولیدکنندگان موجود نیز عبارتند از: افزایش هزینه‌ها در کنار اجازه ندادن به افزایش قیمت‌ها، ندادن نقدینگی و در اختیار نگذاردن ارز دولتی برای واردات نهاده‌های مورد نیاز.

اما واقعیتی که امروز در اقتصاد ایران رقم خورده است، این که دولت می‌خواهد با حذف تولیدکنندگان، بازار را دو دستی تقدیم واردکنندگان کند؛ بنابراین، ارز‌های دولتی خود را به آنها داده و از هر گونه تلاش برای نابودی تولید دریغ نمی‌کند.

در این راستا، مصاحبه‌ای با یکی از افراد دلسوز این مملکت ـ که در صدد تولید در عرصه دامداری بود ـ انجام داده‌ایم؛ این گوشه‌ای از واقعیتی است که «تابناک» به دنبال آشکار ساختن آن است.

وی در سال 1384، در صدد برآمد با ساخت محیطی برای کشت و صنعت به کشور خدمتی کرده باشد؛ اما هم اکنون پس از گذشت نزدیک به هفت سال، نه تنها حمایتی نشده، بلکه روز به روز در حال هزینه کردن‌هایی است که بابت حمایت نکردن دولت با آن روبه‌رو شده است.

متن زیر سخنان ایشان در این زمینه است:

در سال 1384 با آمدن دولت جدید، چون بسیار سخن از حمایت از تولید به میان می‌آمد و به صرف این که پسرم رشته کشاورزی بود، گفتم، خدمتی به این مملکت کرده باشم و به فکر راه‌اندازی دامداری و کشت علوفه افتادم. برای همین، چهارده هزار هکتار زمین، به بهای 220 میلیون تومان در نظرآباد کرج خریداری کردم.

از آن سال پیگیر کار بودم و به جهاد کشاورزی رفتم تا این که در سال‌ 88 موفق شدم پروانه ساخت گاوداری را با پرداخت 9 میلیون تومان بگیرم؛ با آن که گفته می‌شد، کشاورزی از مالیات معاف است، ولی دیدم که تنها با پرداخت عوارض گزاف ساخت، (9 میلیون تومان) می‌توانستم، پروانه ساخت گاوداری را بگیرم.

وقتی پس از چند سال پروانه را در سال 88 گرفتم، تقاضای حفر چاه برای دامداری کردم که به دنبال آن، اداره آب با دو سال دیرکرد (سال 90) در نامه‌ای از من دعوت کرد و پاسخی که پس از دو سال به من دادند، این بود: «تو فعلا در نوبت هستی و باید صبر کنی»!

این از موضوع آب؛ درباره برق، اما قصه بسیار شنیدنی‌تر است. این زمین برق نداشت و برای همین، بیست میلیون تومان انشعاب، تیر و تراس و تابلو برق خریدم که بنا بر مصوبه‌ای، باید آن را به وزارت برق می‌دادم؛ یعنی من مالک آنچه خریده بودم نیز نبودم، حال آن که برای کسی که به سمت کار تولیدی می‌رود، این دولت است که باید از او حمایت کند و برق ارزان بدهد.

خلاصه آن که همه مقدمات تولید را خودم با پول خودم انجام می‌دادم و با وجود این، همین را که خریده بودم نیز به دولت واگذار شد و به این ترتیب، دولت کلید تابلوی برق را از من گرفت و دیگر کلید دست من نیست.

من در این فرایند دچار کمبود پول شدم، ولی بر پایه سخنان رئیس‌جمهور، مبنی بر این که برای هر رأس دام، نزدیک 9 میلیون وام می‌دهد، خواستم برای هر رأس، تنها یک میلیون تومان به من وام بدهند و سپس قرار شد که جهاد به من وام بدهد و من را به بانک معرفی کرد و قرار شد 470 میلیون تومان برای ساخت، خرید تجهیزات، خرید دام و علوفه به من وام داده شود.

اما پس از شش ماه دوندگی و صرف یک میلیون و دویست هزار تومان (پانصد هزار تومان به عنوان وثیقه بانک و هفتصد هزار تومان برای بررسی طرح داده شده)، هنگامی که به بانک رفتم، رئیس بانک به من گفت: نامه‌ای از ریاست جمهوری آمده است، مبنی بر این که منابعی را که قرار بود به عنوان وام به من بدهند، به خود دولت برگشت داده شود.

پس از شنیدن این سخن، با وجود این همه هزینه و بدون دریافت وام، به جهاد کشاورزی رفتم. آنها گفتند: اگر شما 60 درصد آنجا را بسازید، می‌توانیم درخواست دریافت وام دیگری انجام دهیم، حال آن که اگر من می‌توانستم، 60 درصد کار را انجام دهم که دیگر نیازی به وام نداشتم!

ناگفته نماند، هزینه‌هایی که در این راه متحمل شدم نیز به من برگشت داده نشد، به گونه‌ای که حتی پس از این فرایند، به آنها گفتم که وام نمی‌خواهم، دست‌کم هزینه‌های من را بدهید و این گونه شد که با وجود صرف هزینه‌های بسیار، آن را نیمه‌کاره رها کنم.

وی در ادامه با بیان این که من می‌توانستم با قرار دادن سند زمینی که خریده‌ام و بدون دردسر، سود بانکی دریافت کنم، این کار را نکردم، چرا که دوست داشتم به مملکتم خدمتی کرده باشم؛ بنابراین، جلو آمدم ولی دست ‌آخر خسته شدم و آن را رها کردم.

من در اینجا می‌گویم، این کار درست نیست؛ دولت نه تنها از کسی که می‌خواهد کار تولیدی انجام دهد، حمایتی نمی‌کند، بلکه مرتب مانع تراشی می‌کند تا او را از ادامه کار باز دارد.

وی در ادامه، با بیان این که در صورت حمایت دولت، می‌توانستم سالی دو هزار تن ذرت برداشت کنم و به این ترتیب، نیازی به تأمین خوراک از کشورهای خارجی نداشته باشیم، گفت: افزون بر آن، می‌توانستم روزانه 45 کیلو شیر تولید کنم، که این خود می‌توانست چشم‌انداز مثبتی برای کاهش نیاز به واردات شیر خشک از چین در ایران باشد.

وی در پایان گفت: هنگامی که وارد کار تولیدی شدم، دریافتم دارد به این مملکت خیانت می‌شود و بزرگترین خیانت آن است که چیزی که می‌توانیم تولید کنیم، راهش را می‌بندیم.

اکنون باید پرسید، آیا با وجود پتانسیل‌هایی که در ایران هست، این جفا به این مملکت نیست که از برزیل گوشت بی‌کیفیت، شیر خشک، ذرت و علوفه و میوه‌های خارجی وارد کنیم؟ در حالی که اگر حمایت دولت متوجه تولید کنندگان باشد، خود می‌توانیم با کیفیت بهتر تولید کنیم.



جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 17:17 ::  نويسنده : Hadi

گمانه زنی ها در مورد موضع واقعی آمریکا در قبال حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران، از جمله بحث های داغ رسانه های سراسر جهان است. اما گهگاه اخباری محرمانه منتشر می شود که حقایق پشت پرده ای را از این روند آشکار می کند. آخرین مورد از این گونه اخبار، از معامله ای پشت پرده بر سر ایران حکایت دارد.

اجلاس شورای روابط عمومی آمریکا و رژیم صهیونیستی (آیپک) به پایان رسید، اما اخبار مرتبط با آن، هنوز جایگاه مهمی در رسانه های جهان دارد. تازه ترین اخبار منتشر شده از این اجلاس، از معامله ای پشت پرده میان رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی حکایت دارد.

به گزارش «تابناک»، روزنامه اسرائیلی «معاریو» امروز در خبری محرمانه بیان کرد باراک اوباما به نتانیاهو پیشنهاد داده در ازای دریافت تسلیحات پیشرفته از آمریکا، تا پایان سال 2012 از حمله به ایران خودداری کند.

بر اساس این خبر، تسلیحات مورد نظر، شامل نسل جدید و پیشرفته بمب های سنگرشکن و نیز هواپیماهای نظامی دوربرد است که قادرند بدون نیاز به سوخت گیری، هزاران کیلومتر مسافت را طی کنند.

معآریو این خبر را به نقل از برخی دیپلمات های بلندپایه حاضر در مذاکرات اوباما و نتانیاهو در حاشیه اجلاس «آیپک» منتشر کرده است. این دیپلمات ها گفته اند اوباما به نتانیاهو پیشنهاد معامله ای داده که بر اساس آن، ایالات متحده جلوی حمله رژیم صهیونیستی به ایران را در سال 2013 – یعنی پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا – نخواهد گرفت.

به بیان این دیپلمات ها: «این امر بدان معنا نیست که آمریکا برای حمله به ایران به اسرائیل «چراغ سبز» نشان داده است؛ این بیشتر شبیه یک «چراغ زرد» است که می توان آن را بیشتر به قرمز نزدیک دانست تا سبز».

هرچند صحت این خبر تأیید نشده و اصولاً برای باقی ماندن جو ابهام، چنین اخباری هرگز تأیید یا رد نمی شوند، اما به هر حال می توان این خبر را در راستای تحلیل پیشین از موضع آمریکا و رژیم صهیونیستی در رابطه با ایران دانست.

همان گونه که پیش از این نیز بیان می شد، آمریکا تمایلی ندارد خود را به طور مستقیم در حمله به ایران درگیر کند. در عین حال، معاملات تسلیحاتی این کشور با رژیم صهیونیستی امر جدیدی نیست و همه باخبرند که همیشه جدیدترین تسلیحات آمریکایی در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی قرار می گیرد.

اما در صورتی که اوباما چنین پیشنهادی را مطرح کند، می توان این امر را در راستای سیاست های کلی اش مبنی بر مخالفت با حمله اسرائیل به ایران و خرید زمان برای اثر کردن تحریم ها دانست. همان طور که دیپلمات های اسرائیلی گفته اند، رنگ این چراغ به قرمز نزدیکتر است تا سبز.



جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 17:14 ::  نويسنده : Hadi